-
من که گفتم این بهار افسردنی است
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390 14:42
من که گفتم این بهار افسردنی است من که گفتم این پرستو مردنی است من که گفتم ای دل بی بند و بار عشق یعنی رنج ، یعنی انتظار آه عجب کاری به دستم داد دل هم شکست و هم شکستم داد دل
-
نمی خواهم بجز من دوست دار دیگری باشی
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390 14:41
نمی خواهم بجز من دوست دار دیگری باشی نمی خواهم برای لحظه ای حتی به فکر دیگری باشی نمی خواهم صفای خنده ات را دیگری بیند نمی خواهم کسی نامش به لبهای تو بنشیند نمی خواهم به غیرازمن بگیرد دست تودستی نمی خواهم کسی یارت شود در راه این هست
-
آنکه چشمان تو را این همه زیبا می کرد
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390 14:38
آنکه چشمان تو را این همه زیبا می کرد کاش از روز ازل فکر دل ما می کرد یا نمی داد به تو این همه زیبایی را یا مرا در غم عشق تو شکیبا می کرد (just 4 u) !
-
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390 14:36
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم با اشکتمام کوچه را تر کردم وقتی که شکست بغض تنهایی من وابستگی ام را به تو باور کردم طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته شعر می گویم به یادت در قفس غمگین و خسته من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی
-
که بر لبهای ما طرح تبسم می شوی
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390 14:34
ای که بر لبهای ما طرح تبسم می شوی دعوت ما بوده ای، مهمان مردم می شوی ؟!!! از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست نیمه جانی است درین فاصله قربان شما کجایی ای رفیق نیمه راهم که من در چاه شبهای سیاهم نمی بخشد کسی جز غم پناهم نه تنها از تو نالم کز خدا هم
-
غم دوری
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390 14:30
غم دوری بسیار سخت است مخصوصاً دوری کسی که تنها کس ماست و لحظه ای بدون او ماندن بسیار دشوار و سخت است.
-
عیدسعیدفطرمبارک
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1390 20:36
-
می آیی ، یقین دارم
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 15:16
می آیی ، یقین دارم که می آیی ،زمانی که مرا در بستر سردی میان خاک بگذارند تو می آیی. یقین دارم که می آیی.پشیمان هم... دو دستت التماس آمیزمی آید به سوی من ولی پر می شود از هیچ دستی دست گرمت را نمی گیرد.صدایت در گلو بشکسته و آلوده با گریه،بفریادی مرا با نام میخواند و می گویی که اینک من،سرم بشکن، دلم را زیر پا له کن ولی...
-
تقدیم به تمام چشمای عاشقی که تا این لحظه مارو تحمل کردند
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 15:15
-
تقدیم به چشمای عاشق
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 15:13
-
دل بردی ازمن من موندم باغم
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 15:12
-
تو مرا میبوسی و من تو را در آغوش خودم میفشارم
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 02:15
در آغوش عشق من و تو در کنار هم تو در آغوش منی و من غرق در احساساتم سکوت سهم این لحظه عاشقانه در قلبم فریاد میزنم عشق من دوستت دارم صادقانه هنوز چشمانم خیره به چشمان تو است دیدن چشمهای زیبایت آرامش من در این لحظه ی عاشقانه است هنوز هم سکوت... با دیدنت شده ام مات و مبهوت... دستانت را میفشارم تو مرا میبوسی و من تو را در...
-
عشق را در نگاهش چگونه می بیند؟…
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 02:14
یک عشق بی صدا…یک عشق کاغذی… در چهره عشق چه می گذرد؟…چهره عشق خندان است یا گریان؟ چهره عشق شاد است یا پریشان؟ هزاران فریاد بی صدا…؟ در اعماق این حنجره بی صدا چه می گذرد؟… در اعماق فریادهایش عاشق چه می گوید؟… آیا با گریه سخن می گوید…؟ آیا از ته دل سخن می گوید؟… عشق را در نگاهش چگونه می بیند؟… آیا این درد و دلهای بی صدا...
-
عاشق توام ، دیوانه آن نگاه پر مهر توام.
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 02:12
تو شکوفه ای در کویر دلم هستی تنها یار و همدم و زندگی ام هستی، چه بخواهی ، چه نخواهی تا ابد در قلب من هستی. دوستت دارم ، به خدا تنها تو را دارم ، عاشق توام ، دیوانه آن نگاه پر مهر توام. تو برایم بهترین هستی ، دنیا را نمیخواهم ، تو زندگی من هستی بیا در آغوشم ، بگذار تو را ببوسم ، میخواهم در گرمی آغوشت بسوزم. به من نگاه...
-
من همیشه درون چشمانت به سفر میروم
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 02:11
بی تو سفر برای من پر از دلتنگیست ! بی تو سفر برای من پر از غم و غصه های عاشقیست! عزیزم بی تو به سفر نخواهم رفت ! این دل بی طاقت طاقت دوری تو را ندارد ، این دل حتی وقتی در کنار تو هست نیز بهانه تو را میگیرد ! بی تو سفر برای من پر از درد و غصه است ، جاده بی تو سرد سرد است ! دلم میخواهد همیشه در کنارت باشم ، لحظه ای نیز...
-
قلبت به عشق کسی میپتپد که قلبش برای تو میتپد
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 01:59
یک بهانه ی عاشقانه گفتی از احساسم برایت بنویسم میخواهم برایت بگویم از احساسم میدانی چه احساسی دارم به تو دستت را بر روی قلبت بگذار تا بگویم برای تو قلبت به عشق چه کسی متیپد قلبت به عشق کسی میپتپد که قلبش برای تو میتپد دستم را بر روی قلبم گذاشتم و گرمای دستانت را احساس کردم گوش کن به صدای تپشهای قلبت، صدا کن اسم او را...
-
برو که تو لایق قلب پاکم نیستی ، برو که تو برای من هیچکس نیستی
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 01:58
مرا فراموش کن برو که تو لایق قلب پاکم نیستی تو برای من یک عشق واقعی نیستی برایم همیشگی نیستی ، ماندنی نیستی. برو که دیگر دوستت ندارم ، راستش را بخواهی دلم را به تنهایی هدیه داده ام. برو که دیگر برایم عزیزترین نیستی ، قلب من بازیچه دست تو بود ، تو برایم هیچکس نیستی. دیگر به وجودت هیچ نیازی ندارم ، عشق را مقدستر از آن...
-
تو همانی که به لحظات سرد زندگی ام با گرمای عشقت جان دادی.
شنبه 15 مردادماه سال 1390 21:56
تو را در میان ستاره های آسمان یافته ام ، تو تنها ستاره درخشان و پرنور هستی. تو را در میان گلستان باغ زندگی در میان تمام گلها یافته ام ، تو زیباترین و خوشبوترین گل هستی. با باور تو به این باور رسیده ام که بدون تو هرگز! هرگز شوقی برای زندگی نیست ، راهی برای نفس کشیدن نیست. تو همنفس منی ، تو همانی که به لحظات سرد زندگی...
-
بگو که عاشق منی و در این دنیای بزرگ تنها مرا داری.
شنبه 15 مردادماه سال 1390 21:55
بگو ای عشق که مرا دوست میداری. بگو ای عشق، بگو که عاشق منی و در این دنیای بزرگ تنها مرا داری. بگو تا احساس کنم بیش از عشق بر من عاشقی عزیزم. بگو تا احساس آرامش کنم که در این دنیای بزرگ کسی هست که دیوانه و دلسوخته من است. بگو که تا پایان راه عاشقی با من می مانی تا دلم آرام شود و به خواب عاشقانه روم. به خوابی روم که...
-
بگو که مرا دوست میداری تا غرور عشقت در دلم بنشیند،
شنبه 15 مردادماه سال 1390 21:54
بگو ای عشق که مرا دوست میداری اگر بارها به من گفته ای باز تکرار کن این کلمه را. بگو دوستت دارم و عاشق تو هستم عزیزم.به من غرور بده، اراده و قدرت عاشق شدن را بده. عزیزم مرا حس کن بیشتر از همه لحظه ها، این دل شکسته مرا باور داشته باش، و این عشق مرا از تمام وجودت بپذیر.این چشمهای خیس مرا با چشمهای خیست نگاه کن و به من...
-
فریاد میزنم و اشک میریزم و آنگاه که از فریاد خسته میشوم آن را در
شنبه 15 مردادماه سال 1390 21:53
چقدر مرا آرام می کند …. دلم را از غم ها و غصه ها خالی می کند. بغضی که گلویم را می فشارد شکسته می شود. انگار همین چند لحظه پیش بود که درکنارم بودی. گوش میکنم به آهنگ دلنشین عشق ، و به یاد لحظات زیبای با تو بودن می افتم. به یاد آن لحظاتی می افتم که این ترانه را برایم میخواندی. گوش کن به زمزمه این دل بی طاقت. همیشه همان...
-
تصاویرهنری متحرک
شنبه 15 مردادماه سال 1390 21:52
-
زندگی مثل یه جاده است ، من و تو مسافراشیم ، قدر لحظه ها رو بدونی
شنبه 15 مردادماه سال 1390 21:52
هیچ وقت دل به کسی نبند چون این دنیا اونقدر کوچیکه که توش دوتا دل کنار هم جا نمیشه... ولی اگه دل بستید هیچ وقت ازش جدا نشو چون این دنیا اوقدر بزرگه که پیداش نمی کنی
-
شرق اشراقی چشمان تو زیبا است هنوز
شنبه 15 مردادماه سال 1390 21:51
شرق اشراقی چشمان تو زیبا است هنوز گونه ات ساحل چشمان چو دریاست هنوز خلسه چشم عسل خورده رویایی تو به خدا سبز تر از کوچه گلها است هنوز جاری آبی احساس که است و لطیف پشت چشمان چو دریای تو پیدا است هنوز اگر از دفتر شعرم غزلی می شکفد همه اش زیر سر این دل شیدا است هنوز گل اگر سیلی سرما بخورد غم مخورید ذوق من جنگل مرطوب غزل...
-
وقتی نیستی یاد تو هر نفس آتیش میزنه به این وجود
شنبه 15 مردادماه سال 1390 21:50
مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود دل من سخت شکست و چه زشت به من و سادگیم خندیدی به من و عشق پاکی که پر از یاد تو بود و به یک قلب یتیم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود تو برو برو تا راحت تر تکه های دل خود را سر هم بند زنم ***************************************** تو که قدر وفا مو ندونستی میشد یه رنگ بمونی نتونستی گمون...
-
این را نوشتم نه به خاطر اینکه به یادت هستم ،
شنبه 15 مردادماه سال 1390 21:49
از همه گذشتم به خاطر تو ، چشمهایم را بر روی همه بستم به عشق چشمهای تو دیگر قلبم را به کسی ندادم به هوای داشتن یکی مثل تو گفتم حالا که عهدی بستم و عهدی با من بستی ، وفادار بمانم و عشقم را به تو ثابت کنم گفتم حالا که دوستت دارم و تو نیز گفته ای که مرا دوست داری تا نفس دارم با تو بمانم روزها گذشت… روز و شبم با عشق و محبت...
-
امروز آمده و هنوز به یاد دیروزم
شنبه 15 مردادماه سال 1390 21:48
امروز آمده و هنوز به یاد دیروزم، بی تاب و بی قرارم، هنوز دارم به عشقت میسوزم دیروز رفته و دلم کجای کار است ، نمیدانم دلت هنوز به یاد دل من است میسوزم و میسازم و گله ای ندارم از این لحظه ها ، این تقدیر من است با همین حال و روزم هدر رفت تمام سالها میدانم فردا می آید و من مثل امروزم ،مثل امروز که در حسرت دیروز نشسته بودم...
-
عشقمی گلم
شنبه 15 مردادماه سال 1390 21:48
دفترم لبریز شده از احساسات روز و شب شکر میکنم او را که تو را به من داد عطر شعری که به عشقت نوشته ام فضای اتاقم را پیچیده فکر کنم آسمان دیشب آخرین حرفم به تو ،را شنیده که اینگونه ستاره باران کرده احساسات مرا ، فدای آن کسی شوم که به این حال و روز انداخته مرا فدای تو ، عزیزم نگفتی من بیشتر دوستت دارم یا تو؟ گفتی تو مرا...
-
اگر عشقی در این زمانه باشد آن عشق تویی،
شنبه 15 مردادماه سال 1390 21:47
اگر عشقی در این زمانه باشد آن عشق تویی، اگر یک با وفا در این دنیا باشد آن با وفا تویی. با بودن تو در قلبم ، این قلب خوشبخت است . با بودن تو در این دنیا احساس میکنم که عاشقترینم . اگر یک عشق جاودانه در این دنیا باشد ، آن عشق در قلب من است . به تو افتخار میکنم ای عشق ، تویی که مظهر پاکترین عشق روی زمینی. اگر یک عاشق در...
-
حرفهای من یک هشدار برای تو است
شنبه 15 مردادماه سال 1390 21:23
او هر روز با چند دل ، همدل است با چند آغوش، همبستر است با چند غریبه، همسفر است حرفهای من یک هشدار برای تو است دلم برایت سوخت ، هنوز اینجا پایان راه تو نیست تو اشتباه نکردی ، هنوز گناهی شامل حال تو نیست او اشتباه میکند که هنوز معنی عشق را نمیداند فکر میکند عشق همان هوس است ، هنوز معنی دوست داشتن را نمیداند با یک دل...